ندارمت (Nadaramet)
بدون همیشه و هنوز یه دردی از تو با منه
قلبم به محض رفتنت مرد و دیگه نمیزنه
روا نبود که گم بشم لابهلای خاطرات
رسمش این نبود، ولی کهنه شد چه زود برات
موند به قلبم حسرتش بهدست بیارمت
ولی عشق همینی هست که هست
بخوام نخوام، ندارمت
اینهمه گذشت و باز تازه موند برام غمت
ای کاش میشد برم عقب، ای کاش ندیده بودمت
موند به قلبم حسرتش بهدست بیارمت
ولی عشق همینی هست که هست
بخوام نخوام، ندارمت
اینهمه گذشت و باز تازه موند برام غمت
ای کاش میشد برم عقب، ای کاش ندیده بودمت
برگرد به خونهی دلم که آخرای جونشه
از غم میخونن آجراش، چه حسرتی ستونشه
آتیش رفتنت هنوز نور خونهی منه
یه قاصدک رو پشتبوم، یه جغد رو شونهی منه
ساعتاش رو دور کند، چشم تو چشم انتظار
خودم نرم تو مشت سرنوشت، گوش به حرف روزگار
روزبهروز غریبهتر با آدماش بدون حس
گذشتهها گذشت، بیا باش، به داد من برس
موند به قلبم حسرتش بهدست بیارمت
ولی عشق همینی هست که هست
بخوام نخوام، ندارمت
اینهمه گذشت و باز تازه موند برام غمت
ای کاش میشد برم عقب، ای کاش ندیده بودمت
موند به قلبم حسرتش بهدست بیارمت
ولی عشق همینی هست که هست
بخوام نخوام، ندارمت
اینهمه گذشت و باز تازه موند برام غمت
ای کاش میشد برم عقب، ای کاش ندیده بودمت