آسمان همیشه ابری نیست (Aasemaan Hamishe Abri Nist)
آخر راه اومدن با روزگار گره کوریه که بخت منه
که تموم اتفاقای بدش شاهدِ زندگیِ سختِ منه
شاید این زخمی که از تو خوردم و
از حرارتش زبونه میکشم
یا تموم بیکسیهامو همهش فقط از دست زمونه میکشم
بگو باز هم هوامو داری و مثِ همه منو تنها نمیذاری
بگو هستی تا نترسونتم ظلمت این شب تکراری و
بگو هستی و روی ماه تو امشب پشت ابرا پنهون نمیشه
آسمون بخت تیرهی من ابری نمیمونه همیشه
بگو باز هم هوامو داری و مثِ همه منو تنها نمیذاری
بگو هستی تا نترسونتم ظلمت این شب تکراری و
بگو هستی و روی ماهتو امشب پشت ابرا پنهون نمیشه
آسمون بخت تیرهی من ابری نمیمونه همیشه
من که پشتم به خودت گرمه و باز
هرچی این راهو میام نمیرسم
نکنه دستمو ول کردی که برم؟
که به هرچی که میخوام نمیرسم
شایدم من اشتباهی اومدم که درِ بسته رو وا نمیکنی
من به این سادگی دل نمیکَنم از تو که منو رها نمیکنی
بگو باز هم هوامو داری و مثِ همه منو تنها نمیذاری
بگو هستی تا نترسونتم ظلمت این شب تکراری و
بگو هستی و روی ماه تو امشب پشت ابرا پنهون نمیشه
آسمون بخت تیرهی من ابری نمیمونه همیشه
بگو باز هم هوامو داری و مثِ همه منو تنها نمیذاری
بگو هستی تا نترسونتم ظلمت این شب تکراری و
بگو هستی و روی ماه تو امشب پشت ابرا پنهون نمیشه
آسمون بخت تیرهی من ابری نمیمونه همیشه