Laleh — فردا (Fardā)

فردا (Fardā)

ميشه ديد و دم نزد
فردای گم شده
بذار پیشت بمونم
تا بدونم کجا برم
 
یکی بود، یکی نبود
کاش برام می‌گفتی
کنار آب حیات
قصهٔ پیروزی
 
چی شد اون قصهٔ ما؟
برامون گفتین
چی شد اون قصهٔ ما؟
نگو نگو همین
 
بگو فردا می‌رسه، بگو فردا می‌رسه، بگو فردا می‌رسه
صدام به صدات می‌رسه، می‌رسه
 
میشه دید و دم نزد
صدای لرزیده
روی دو پا به راه، به راه مدرسه
 
یکی بود کجا بود؟
آیا فردا می‌رسه؟
می‌رسه پا روی خاک
خاکه خودش می‌رسه
 
بگو فردا می‌رسه، بگو فردا می‌رسه، بگو فردا می‌رسه
صدام به صدات می‌رسه...
قصهٔ ما
 
از اول ببخشم...
صدات به من می‌رسه
صدات به من می‌رسه
 
می‌دونم آرزوهات
پر از ساز و سروده
می‌دونم تو مثل من
مسافر منتظر
 
کاش یادمون می‌رفت
کاش یادمون بره
کاش قصهٔ ما از اول ببخشه
ببخشه...
 
صدات به من می‌رسه
صدات به من می‌رسه